Nobody
Nobody

Nobody

اعتیاد از هر نوعش خوب نیست حتی اگه اعتیاد به ساندویچ سردهای کاله باشه. 

کسی که بدی هاتو یادش نیومد....

همه چیز میگذره ولی نه با آسونی!

بعضی روزها و مناسبات تو زندگی آدم هست که هیچوقت نمیشه فراموشش کرد انگار تو ضمیر ناخودآگاه حک شده، و همیشه یا هر سال چند روز قبل اون روز مناسبت خاص مثل آلارم تو مغز اعلام وجود می کنه واضح ترین مثال میشه روز تولد افراد یا روز فوت یک شخص یا یک موفقیت تاثیر گذار و ….. این چک پوینت های حافظه شاید پاک نشن ولی به مرور زمان کمرنگ و محوتر میشن جوری که به خاطره ای دور تبدیل می شن. این ذات انسانه و جزئی از طبیعتش.

روزی ازهمین روزها....

بر خلاف هر روز صبح به جای ساعت 8:30 ساعت 6:30 از خواب بیدار شدم و تو تاریکی اتاق و صدای بارونی که از روی شیروونی خونه و صدای رفت و آمد ماشینا تو خیابون خیس به گوش می رسه کور مال کورمال گوشی رو از روی میز کنار تخت برداشتم و طبق عادت شروع کردم سوییچ کردن تو اَپهای سوشال مدیا و اول هم با اینستاگرام شروع کردم و بعدش توییتر و سر آخر هم مسنجر مورد علاقه خودم یعنی تلگرام! که سراسرش از اولین روز نصب تا به امروز واسم خاطره بوده و هست و چتهای روزای اخیرمونو نگاه کردم و با خودم فکر کردم  چیزی که الان داره اتفاق میوفته به هیچ وجه مشابهی در قبل نداشته و تجربه چنین چیزی ارزش این زمان و اتفاقات قبلشو داشت و شاید بالاخره به اون نقطه آرامش رسیدم نمی دونم.  از تخت میام بیرون یه نگاهی به خیابون خیس و نمناک می ندازم یه لیوان آب خوردم ( اونم از روی عادت) و دوباره به تخت گرم و نرم پناه بردم و با کمی این پهلو به پهلو شدن دوباره به خواب رفتم.

با این حجم از بارونی که در طول سال اینجا می باره اگه منطقه کوهستانی بود زیر برف مدفون می شدیم.

آهنگ یکی رو دوست داشتم #رضا_صادقی به خوبی حق مطلب رو ادا می کنه. کامل و بدون اضافه کاری.