همه چی تلخ و زننده ست دقیقا مثه زهر مار.
فضای اینجا که خودمو گول میزنم و مثلا چیزی می نویسم دقیقا مثه زندگی من تو واقعیته همینقدر خالی و عاری از گونه توجه و احساس.
حِس عجیبیه گاهی گیر میکنی بین دو راهی انتخاب چیزی که دلت میخواد داشته باشی و چیزی که میتونی داشته باشی....!
برای هر کسی ، یه اسم توی زندگیش هست که تا ابد هر جایی اونو بشنوه ، ناخودآگاه بر میگرده به همون سمت! یا از روی ذوق یا از روی حسرت یه از روی نفرت!
هاروکی موراکامی / کافکا در کرانه