Nobody
Nobody

Nobody

بازم یه سال جدید دیگه بازم این تکرار بدون توقف هر ساله اما با یه تفاوت که قراره همون سالی باشه که کلی اتفاقای خوب بیوفته واسم ! البته بگم این در حد امیدوارم و اینجور کلماته.

پ.ن: رنگ سال آبی بنفش و حیوون سال ببر چه شود.

هر آدمی شاید در عمرش فقط یک بار می تواند کسی را به تمامی دوست بدارد. تمامش را، حتی تیرگی های روحش را بپرستد. خدا بسازد از آدمی که می داند آسمانی نیست. نگاهش کند و دلش ضعف برود و بی آن که داشتن یا نداشتنِ آغوشش چندان مهم باشد، از حال خوب او به آرامش برسد. محو شود، پنهان شود، گم شود در زوایای تنِ او حتی اگر به نگاهی از دور قناعت کند. دل خوش کند حتی به بوسه های ناممکن قبل از خواب، به عکسی روی گوشی موبایلی. هر کسی شاید فقط یک بار، با یک آدم، پرنده می شود.

"حمید سلیمی"

برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم که دوستمان نمی دارند، همان گونه که آدم هایی نیز یافت می شوند که دوستمان دارند، اما ما دوستشان نداریمبه آنانی که دوست نداریم اتفاقی در خیابان بر می خوریم و همواره بر می خوریم، اما آنانی را که دوست می داریم همواره گم می کنیم و هرگز اتفاقی در خیابان به آنان بر نمی خوریم…! برخی ما را سر کار می گذارند،‌ برخی بیش از اندازه قطعه گم شده دارند و چنان تهی اند و روحشان چنان گرفتار حفره های خالی است که تمام روح ما نیز کفاف پر کردن یک حفره خالی درون آنان را ندارد… برخی دیگر نیز بیش از اندازه قطعه دارند و هیچ حفره یی، هیچ خلائی ندارند تا ما برایشان پُرکنیمبرخی می خواهند ما را ببلعند و برخی دیگر نیز هرگز ما را نمی بینند و نمی یابند و برخی دیگر بیش از اندازه به ما خیره می شوندگاه ما برای یافتن گمشده خویش، خود را می آراییم، گاه برای یافتن «او» به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چیز می رویم و همه چیز را به کف می آوریم و اما «او» را از کف می دهیمگاهی اویی را که دوست می داری احتیاجی به تو ندارد زیرا تو او را کامل نمی کنی. تو قطعه گمشده او نیستی، تو قدرت تملک او را نداری. گاه نیز چنین کسی تو را رها می کند.

قطعه گمشده  / شل سیلور استاین

به نظرم بی فایده ست وبلاگ نویسی واسم وقتی چیزی واسه نوشتن نیس اصن که چی بشه؟! مگه من نویسنده یا چیزیم؟!

مگه لزومی داره حتما چیزی بنویسم؟! بیخیال بابا کو گوش شنوا؟! کو کسی که بخواد به این دری وریا اهمیت بده!!!

تمومه دیگه!! خسته شدم!!

پایان

جدی نگرفته شدن دست کم گرفته شدن و مقایسه شدن با دیگری شاید بدترین چیز تو یه رابطه باشه و خیلی زود اونو به بن بست برسونه.

به نظرم دیگه تمومه ماجرا فقط خیلی طول کشید خیلی لفتش دادم ولی خب ماهی رو هر بار از آب بگیری تازه ست و میرم واسه نیو ورژن از خودم و تمرکز روی تقویت زبان ، باشگاه و همه چیزای خوب و بدون استرس و مثبت.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.