کمتر از یک ماه به پایان سال 1403 باقی مونده ، سالی که یجورایی واسه من خنثی بود! نه موفقیت و دستاوردی داشتم و نه شکست و مشکل خاصی که بتونم بگم سال بدی بوده.خیلی دوست داشتم مثه بعضی آدما بگم به فلان هدفم رسیدم و به اون یکی هدفم نزدیک شدم! اما خب واقعا هیچی مطلقا هیچی! چون صادقانه بگم وقتی برنامه ریزی و هدف گذاری نداشته باشی نمی تونی انتظار داشته باشی که نتیجه بگیری!! اینطور نیست؟ و برای من فقط و فقط گذروندن زمانی بود که دروغ چرا به بطالت سپری شد!! حتی بیدار شدن از خواب صبح و رفتن به محل کار هم واسم بی معنی بود و باید بگم هیچ حس تعلقی به کاری که انجام میداد نداشتم و ندارم و فقط و فقط بخش مالی میتونه محرک من واسه انجامش باشه! اما تا جایی که یادمه همیشه آدمی به ظاهر امیدوار بودم حتی در مواجهه با مسائل و مشکلات لاینحل و یادمه یکی بود که بابت اینکه آدم الکی امیدواری هستم سرزنشم میکرد! اما خب چاره ای جز این نیست چون انسان واسه اینکه دلشو خوش کنه مجبوره اینجوری وانمود کنه حتما راهی هست شاید مشکل برطرف شه و هزاران شاید و اما و اگر دیگه.... واسه همین منم امید دارم که این سالی که داره میاد بالاخره همونی باشه همیشه می خواستم و برآورده شدن آرزویی که همیشه داشتم و تا الان محقق نشده! کسی چه میدونه شاید زندگی از دستش در رفت و اونی که باید اتفاق بیوفته......