Nobody
Nobody

Nobody

قدرت کافئین

کافئین همیشه یه حال خوب برام داره. هر بار که قهوه می‌خورم، تا یه مدت بعدش، اون‌قدر حالم خوب می‌شه که دنیا برام یه‌جور دیگه‌ست؛ انگار هیچ مشکلی وجود نداره و به همه‌چی با یه حس مثبت نگاه می‌کنم. ولی این حال خوب، زود می‌گذره. وقتی کم‌کم اثرش می‌ره، همه‌چی دوباره برمی‌گرده به همون نقطه‌ی قبل از قهوه — دقیقاً برعکسِ اون حال خوب. هر بار، بدون استثنا، با خودم می‌گم کاش می‌شد اون بازه‌ی کوچیکو یه‌جوری بیشتر کرد، یه‌جوری کشش داد. ولی خب می‌دونم نمی‌شه؛ و شاید اگه می‌شد، اون‌وقت دیگه خیلی اعتیادآور می‌شد و بیشتر ضرر داشت تا فایده. پس شاید باید یاد بگیرم که به همون لحظه‌های کوتاهِ روشن، دل خوش کنم.


نوروز که میاد، انگار یه نفس تازه به دنیا داده می‌شه. هوا بوی بهار می‌گیره، شکوفه‌ها سر از شاخه‌ها درمیارن و همه چیز رنگ زندگی می‌گیره. سال نو یعنی یه شروع دوباره، یه فرصت برای تازه شدن، برای گذاشتن سختی‌ها پشت سر و رو به جلو حرکت کردن. امید که این بهار، دل‌ها رو مثل طبیعت زنده کنه و روزای خوبی رو رقم بزنه.