بعد از سالها امشب تو یه جمعی یه نخ سیگار کشیدم و بعد از اینکه تموم شد دوباره به این نتیجه رسیدم واقعا چیز کسشعریه و کار درستی کرده بودم که کنار گذاشته بودمش.
پ.ن: حالا خب سیگاری هم نبودم هیچوقت تفننی بود بیشتر.
رو آوردم به کتاب خوندن توی کافه ها تجربه ای که خیلی کم در گذشته انجامش داده بودم و واقعا حس خوبی داره.
سالهاست که روز تولدم دیگه واسم حس و هیجانی نداره حتی میتونم بگم از رسیدنش از اینکه یک سال بزرگتر میشم خوشحال نمی شم.
زندگی پُره از اتفاقات ریز و درشتی که تو گذشته رخ داده و در آینده هم رخ میده که خیلیاشون بر خلاف خواست و میل ماست ولی باید قبولشون کردنه گذشته مقصره و نه آینده فقط و فقط الآنه که اهمیت داره.