از وقتی که دوباره رفتم باشگاه حس میکنم خیلی بهتر از قبلشم و واقعا از اینکه به خودم و بدنم اهمیت بدم لذت میبرم حتی دیگه الان خیلی از عادتهای بدت تغذیه ای که داشتم رو دارم کم کم ترک میکنم یجورایی رو تنظیم ساعت خوابم هم دارم کار میکنم خلاصه اینکه هیچ تغییری آسون بدست نمیاد ولی به نتیجه ای که بدست میاد می ارزه.
باااااشه فردا میرم میپرسم
آفررین بر تو
مجددا ایش
زود تند انقلابی اقدام کن تا احساس آرامش کنی ((((((-":
میدونم
اگه گذاشتی خرسند باشم.
هدفم ایجاد حس عذاب وجدانه
من که خرسندم
خودت ضرر میکنی و از مزایای ورزش خودتو محروم میکنی از من گفتن بود
به هر حال تو به عنوان دوست نباید از من ناامید بشی
نا امید نیستم ولی از اینکه اهرم فشاری برای مجبور کردنت به ورزش ندارم ناراحتم
یعنی حاضرم خودمو به پاسگاه معرفی کنم، ولی به باشگاه نه
بیا بعد بگو انگیزه بده کارت از انگیزه گذشته
خودتو به نزدیک ترین باشگاه محل سکونتت معرفی کن
آره خیلی لذت بخشه لامصب -_‐
تنبلی رو بذار کنار و استارتشو بزن
تو عاشق ورزشی. من ورزشو دوست دارما ولی خدایی عاشقان ورزشو درک نمیکنم
تغییر بعدش واقعا خوبه چون
میتونم به قسمت راضی کننده و استرس کمتر فکر کنم ولی به تمرین بیشتر نه
خب تمرین بیشتر باعث ایجاد بیشتر اونا میشه من خودم هفته ای سه جلسه رو تبدیل کردم به هفته ای چهار جلسه
پس رفیق به چه دردی میخوره؟ یکم انگیزه بده دیگه
فک کن وقتی فیت باشی چقد راضی کننده میشه واسه خودت و اینکه واقعا از شر استرس و فکرای بخود خلاص میشی و همش تو این فکری که بیشتر تمرین کنی
اگه بودم الان خوش هیکل تر بودم
(اشاره به اینکه من هیکلم همینطوری نچرال قشنگه
)
هر چقدرم نچرال خوب باشه ولی بازم فیت بهتره
اگه خودم از پس خودم برمیومدم که تا حالا این کارو کرده بودم
پس شانس آوردی نزدیک من نیستی
عمیقا نیاز دارم یکی منو پرت کنه وسط باشگاه. کاملا پرت کنه ها. با همین خشونت
خب خود دست خودتو بگیر با چارتا حرف پرت کن تو باشگاه